دیـــــگر بـه تــــو فکـــر نــمیــکنــم ....
گنــــــــــاه اســـت ...
چـــــشم داشــــتن به مــــالِ غـــریبـــــه هـا...!
روزهاى بارونى رو خیلى دوست دارم...
معلوم نمیشه منتظر تاکسى هستى یا آواره خیابونها
بخار توى هوا مال سرماس یا دود سیگار
خیسى روى گونَت مال اَشکاته یا دونه هاى بارون
بوی گنــد خیانت تمام شهر را گرفته...!
مردهای "چشم چــران" زن های "خـــائن"
پسرهای "شهــوتی" دخترهای "پـــول پرست"
پس چه شد؟؟؟
چیدن یک سیــب و اینهمه تقــــاص؟!
بیچاره "آدم" بیچاره "آدمیــت"
بعضی وقتا فکر میکنم شیطون حق داشت سجده نکرد...
امروز که محتاج توام جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در این دنیای نا هموار
که می بارد به سر آوار
به حال خود مرا نگذار
رهایم کن از این تکرار
آن کهنه درختم که تنم غرقه ی برف است
حیثیت این باغ منم
خار و خسی نیست
سلام به همه ي دوستان عزيزم از اينكه به وبلاگم سر زديد متشكرم..